خلاصه ای از زندگینامه شهید عبدالرضا حسنی
من اینقدر نباید مرخصی بیایم تا جنگ به نفع اسلام و ایران تمام شود و برگشتن من با خداست و یا اینکه جنازه ام بیاید.
شهید عبدالرضا حسنی در سال ۱۳۴۰ در روستای علیکلایه از حومه شهرستان رودسر در یک خانواده ضعیف بدنیا آمد. وی در سن ۸ سالگی مادرش را از دست داد و تحصیلات مرحله اول را در دبستان ادب علیکلایه گذراند و مرحله دوم تحصیلات خود را در مدرسه راهنمایی لشکاجان سفلی به پایان رسانید وی که فردی باهوش و بااستعداد بود بعلت عدم کفایت مالی نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد.
و ناچار در سال ۱۳۵۶ بعلت کمبود مالی ترک تحصیل کردند ، پس از اینکه ترک تحصیل کردند بیشتر اوقات خود را به کار کشاورزی می پرداخت.
وی پانزدهم تیر ماه ۱۳۵۹ به خدمت سربازی اعزام شدند و دوره آموزش خود را به مدت ۳ ماه در پادگان چهل دختر گذراندند در این مدت بود که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد ، شهید پانزدهم مهرماه ۱۳۵۹ از پادگان چهل دختر تقسیم شد و جز لشکر ۸۱ زرهی اسلام آباد غرب درآمد بعد از ۱۱ روز در پادگان وارد جبهه « بیونیج » شد و در آنجا یک ماه با صدامیان جنگید و سپس وارد جبهه صالح آباد شد و مدت یکماه در آنجا با صدامیان کافر جنگید و به جبهه کنجانچم اعزام شد و در آنجا در حمله ای به دستور حجت الاسلام خامنه ای بعد از دوبار زخمی شدن و با داشتن جراحت زیاد بسوی بعثیان کافر حمله ور شد و در آنجا شربت شهادت نوشید.
شهید مدت شش ماه چهار روز خدمت کرده بود که هیچ مرخصی نیامده بود شهید در یکی از نامه هایش که به پدر و خواهرانشان نوشته بود چنین اظهار داشته بود که من اینقدر نباید مرخصی بیایم تا جنگ به نفع اسلام و ایران تمام شود و برگشتن من با خداست و یا اینکه جنازه ام بیاید.
نظرات بینندگان