اعتبار دولت موقت با حکم امام(ره)
حال همه منتظر هستند تا ببینند چه کسی از سوی رهبریِ امت به ریاست دولت موقت گمارده میشود. مسئلهای که از مدتها قبل و از زمانی که زمزمههای پیروزی انقلاب به گوش میرسید، همیشه مطرح بود و رسانههای داخلی و خارجی دو اسم بازرگان و کریم سنجابی را مطرح میکردند اما همه اینها در حد گمانهزنی بود.
امواج خروشان انقلاب در ماههای پایانی حکومت پهلوی چنان سهمگین است که احدی توانایی کنترل و تثبیت اوضاع کشور را ندارد. نه مانورِ فضای باز سیاسیِ «شریف امامی» و شوآفهای مذهبیاش جوابگو است، نه دولت نظامی «ازهاری». آخرین تیرِ ترکش شاه برای حفظ تاج و تختش در این شرایط که محصول تحلیلهای اتاق فکر های کاخ سفید بود، روی کار آمدن فردی به ظاهر ملیگرا و تا حدودی اپوزیسیون شاه برای فروکش کردن اعتراضات است.
اوایل دیماه ۵۷ و با چنین تحلیلی «شاپور بختیار» از سوی شاه به نخست وزیری منصوب میشود و یک روز قبل از خروج شاه از کشور، رای اعتمادش را هم از مجلس سنا میگیرد. همه بازیگرانِ داخلی و خارجیِ طرفدار شاه، از فرماندهان ارشد ارتش گرفته تا دولتهای غربی قدرتشان را در تثبیت دولت بختیار به کار میگیرند اما امام خمینی(ره) در اولین اقدام برای مقابله با دولت او، در پیامی خطاب به کارکنان اعتصابی دولت از آنان میخواهد وزرای کابینه بختیار را به وزارتخانهها راه ندهند. مسئلهای که شرایط را برای دولت بر سرِ کار پیچیده میکند. رهبر انقلاب پس از ورود به ایران و در اولین سخنرانیاش در بهشت زهرا سخن از تعیین دولت جدید به میان میآورد و با گفتن جمله معروف «من به پشتوانه این ملت، دولت تعیین میکنم. من توی دهن این دولت می زنم» خط و نشان جدی برای بختیار میکشد.
حال همه منتظر هستند تا ببینند چه کسی از سوی رهبریِ امت به ریاست دولت موقت گمارده میشود. مسئلهای که از مدتها قبل و از زمانی که زمزمههای پیروزی انقلاب به گوش میرسید، همیشه مطرح بود و رسانههای داخلی و خارجی دو اسم بازرگان و کریم سنجابی را مطرح میکردند اما همه اینها در حد گمانهزنی بود.
یکشنبه ۱۵ بهمن ماه ۵۷، روزنامه اطلاعات در بخش ضمیمه خود با تیتر «جلسه مهم دیشب در حضور امام»، خبر از انتخاب رئیس دولت موقت میدهد. اصل ماجرا آن است که شب قبل، یعنی شامگاه ۱۴ بهمن، اعضای شورای انقلاب که چندی پیش توسط بنیانگذار انقلاب انتخاب شده بودند، برای انتخاب رئیس دولت در مدرسه علوی به همراه امام(ره) گردهم آمدند. جلسهای که تا ساعت ۱۱ شب به طول انجامیده و خروجی آن، انتخاب مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت است.
درباره چگونگی انتخاب بازرگان و یا چرایی انتخاب او بحثهای مفصلی مطرح شده است اما آنچه که به نظر قطعی میرسد آن است که اکثر اعضای شورای انقلاب و روحانیون حاضر در آن، معتقد به انتخاب فردی بودند که دارای سوابق اجرایی باشد و تقریبا هیچ کدام از اعضای روحانیِ مبارز در آن روزها چنین ویژگیای را نداشتند. مرحوم هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود بیان میکند: «همهی ما به این نتیجه رسیده بودیم که در زمینهی تشکیل دولت، از نیروهای نهضت آزادی استفاده بشود که طبعاً آنها از نیروهای جبهه ملی هم استفاده میکردند. نیروی دیگری نبود، مگر نیروهایی مثل منافقین که به هیچ وجه مورد اعتماد نبودند.» و بازرگان نیز در خاطراتش میگوید: «نمیدانم مرحوم مطهری بود یا یکی دیگر از روحانیون شورای انقلاب مرا مطرح کرد. اعضای غیرروحانی هم کسی را در نظر نداشتند، ولی نظر عموم روی من رفت و اگر کسی هم موافقت نداشت، حرفی نزد.»
نهایتا حکم بازرگان ۱۵ بهمن مصادف با ششم ربیع الاول ۱۳۹۹ از سوی امام برای تشکیل دولت موقت صادر میشود و مقرر میگردد که جلسه معارفه فردای آن روز در آمفی تئاتر مدرسه علوی برگزار شود. در جلسه معارفه، هاشمی رفسنجانی حکم صادر شده از سوی امام(ره) را برای خبرنگاران داخلی و خارجی قرائت میکند. در حکم رهبر انقلاب چند نکته اساسی وجود دارد. اول آنکه ایشان اعتبار و انتصاب بازرگان را به پیشنهاد شورای انقلاب عنوان میکند. دوم ماموریت تشکیل دولت موقت بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و وابستگی به گروهی خاص است و نکته آخر نیز ماموریتهای دولت موقت است که عبارت اند از: ۱. اداره امور مملکت، ۲. انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی، ۳. تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید، ۴. انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید.
یکی از خبرنگاران در جلسه، نظر امام(ره) را درباره عدمتمکین ارتش از پذیرش دولت موقت جویا میشود. رهبر انقلاب در جواب میگوید: «ارتش چنین عملی را نخواهد کرد و اگر چنانچه بکند، اولا از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیا در مواقع مقتضی، جزایی را که قانون اسلام تعیین کرده است، اجرا میکنیم و از حالا هم اگر خدای نخواسته چنین کردند، اعلام میکنیم.» همچنین ایشان بختیار را از مخالفت با دولت موقت بر حذر میدارد و به او اخطار میدهد تا با دولت موقت مخالفتی نکند اما بختیار سرسختانه همچنان بر طبل مخالفت با امام خمینی(ره) و انقلابیون میکوبد و در مصاحبهای میگوید: «من نه با شاه و نه با [امام] خمینی سازش نمیکنم و اجازه تشکیل دولت موقت را به او [امام خمینی] نمیدهم. کسانی را که جنگ داخلی راه بیندازند، تیرباران میکنم.»
در این روزها ایران دو دولت را در راس خود میبیند. دولتی که از طرف امام امت و به پشتوانه ملت شکل گرفته و دولتی که با حمایت ایالات متحده و در جهت خواستهها و منافع او و خلاف جهت خواسته ملت روی کار است. انقلاب روزهای حساسی را پشت سر میگذارد و در روزهای آینده یکی از دو دولت باید کنار برود.
ارتش در آغوش ملت
اما در این شرایط در گوشه دیگری از شهر اتفاقات دیگری در حال رخ دادن است. آخرین ترفندها و برنامهها برای جلوگیری از پیروزی انقلاب خمینی در حال پیریزی است. پادگان لویزان، ستادی در قسمت شرقیِ تهران است که تعدادی از ژنرالهای ارتش در آن جمع شدهاند تا با طراحی یک کودتا، نسخه مخالفین را بپیچند.
چهار روزی از بازگشت امام خمینی(ره) به ایران میگذرد. امروز، ۱۶ بهمن همه نگاهها به مدرسه علوی است تا رئیس دولت موقت در حضور خبرنگاران داخلی و خارجی رسما معارفه شود. صحبتها و شنیدهها از گوشه و کنار کشور همه از انفجار نور و نهایی شدن انقلاب خبر میدهد و حکومت پهلوی تا پیوستن به موزه تاریخ فاصلهای ندارد.
کاخ سفید هم شکست را تا حدودی به چشم میبیند. امروز رییس سازمان سیا اعتراف میکند که در رابطه با پیشبینی مسائل ایران، این سازمان ناکام بوده است و میگوید: «چیزی که ما پیشبینی نمیکردیم، این بود که یک مرد هفتاد و هشت ساله که مدت چهارده سال در تبعید بود، این نیروها را به هم پیوند زند.» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا که شانس غلبه بختیار بر انقلابیون را کمرنگ میبیند، در مصاحبهای به ابراز حمایت ملایم از او بسنده میکند.
«هنری کسینجر»، وزیر سابق امور خارجه آمریکا خطر گسترش انقلاب ایران را در سطح جهان دارد و میگوید: «بیم آن میرود که انقلاب اسلامی به سایر کشورها سرایت کند و گناه این حرکت، متوجه هدف توخالی حقوق بشر است.» شنیدهها حکایت از آن دارد که بیش از هشت هزار یهودی تا به امروز از ایران به اسرائیل فرار کردهاند و مستشاران اسرائیلی که مسئول آموزشهای نظامی در ارتش بودهاند هم به جمع یهودیان پیوستند. همچنین در ادامه موج استعفاها نیز، بیش از بیست نفر از اعضای مجلس شورای ملی استفا میدهند.
اما در این شرایط در گوشه دیگری از شهر اتفاقات دیگری در حال رخ دادن است. آخرین ترفندها و برنامهها برای جلوگیری از پیروزی انقلاب خمینی در حال پیریزی است. پادگان لویزان، ستادی در قسمت شرقیِ تهران است که تعدادی از ژنرالهای ارتش در آن جمع شدهاند تا با طراحی یک کودتا، نسخه مخالفین را بپیچند.
در این پادگان، افسران نیروی ویژه و گارد جاویدان یک ستاد عملیات مخفی را تدارک دیدهاند. اصول طرح آنها، بمباران مراکز انقلاب در تهران، کنترل شهرها توسط نظامیان، دستگیری و اعدام افراد مشهور که در سالهای اخیر به مبارزه حکومت شاهنشاهی به پا خواستهاند، اشغال رادیو و تلویزیون و… است. این گروه از نظامیها که نتوانسته بودند در زمان حضور شاه در ایران، برنامه خود را به صورت مستقیم با او مطرح کنند، از طریق سرلشگر اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا و داماد شاه مطمئن شده بودند که محمدرضا پهلوی از آنها دفاع خواهد کرد و آمریکا نیز پشتیبان آنها خواهد بود.
به نظر میرسد که نقشه و برنامه کودتا را ژنرال «رابرت هایزر»، فرستاده ویژه جیمی کارتر، رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا که در بازه زمانی ۱۴ دی تا ۱۴ بهمن ۵۷ در ایران بود، طرحریزی کرده و برای اجرا آن را به فرماندهان نیروی هوایی و زمینی ارتش واگذار کرده است. ژنرالهای ارتش نام این عملیات را «کورتاژ» یا به روایتی دیگر «نجات» میگذارند. آنها در طول چند روز قبل نیز موفق شدهاند پنج پست ضدهوایی را که از یک سال پیش برای حفاظت ازکاخهای سلطنتی بر بلندیهای شمال تهران برپا شده بود را فعال نمایند و در هر یک از آنها توپهای قوی و حساسی مستقر کنند که با دقت بسیار زیاد میتوانست نقاط حساس را هدفگیری کند.
از جمله اهدافی که در این عملیات برای بمباران مشخص شده بود، مدرسه علوی اقامتگاه رهبر انقلاب است. همچنین فهرستی از اسامی، محل اقامت و مشخصات بیش از دو هزار نفر از انقلابیون و مخالفین ارشد حکومت پهلوی تهیه شده بود که میبایست با یک اقدام ناگهانی ربوده و به یکی از جزایر دورافتاده خلیج فارس فرستاده شوند. علاوه بر آن نیز یک هلیکوپتر توپدار نیز پیشبینی شده بود تا در صورت شورش و مقاومت مردم، از آن استفاده شود و مردم را قتل عام کند. دست بند، پابند و لباس متحدالشکل برای کودتاچیان، هواپیما، جیپهای مجهز به سلاحهای نیمه سنگین و اسلحههای سبک و خودکار نیز از دیگر تجهیزات بود که در این پادگان برای خفه کردن انقلاب در نطفه آماده شده بود. در همین حین یکی از افسران ارشد کودتا نیز مسئولیت یافتن فرماندهانی مطمئن در شهرستانها و هماهنگیهای لازم با آنها را برعهده گرفته بود. به نظر میرسد کودتاچیان تاریخ کودتا را ۲۱ بهمن در نظر گرفتهاند. در همین حال خبر میرسد که نیروهای ارتش چندین وزارتخانه از جمله وزارت آموزش و پرورش، امور اقتصاد و دارایی، بهداری و دادگستری را اشغال کردهاند.
اما انقلابیون نیز بیکار ننشستهاند. آنها هم سابقه کودتاهای آمریکایی، چه مثالهای داخلیاش مانند ۲۸ مرداد ۳۲ و چه مثالهای خارجیاش مانند شیلی، کنگو، یونان و … را در ذهن دارند. اعضای شورای انقلاب از جمله آیتالله شهید دکتر بهشتی، شهید استاد مطهری و مهندس بازرگان با تماسهای مکرر و پی در پی با فرماندهان ارتش سعی دارند تا به آنها نزدیک شده و ارتش را بدون خونریزی متحد ملت کنند. مردم نیز با گل و اشک و سخنرانی و شعار، ارتشیان را در فشار عاطفی و روانی قرار دادهاند و امام(ره) نیز با فتوای خود درباره باطل بودن سوگند وفاداری نظامیان به شاه، راه فرار سربازان از پادگانها را هموار میکنند.
نظرات بینندگان